چرا بعضی افراد از صحبت در جمع می ترسند؟ - کلینیک رشد پویا

چرا بعضی افراد از صحبت در جمع می ترسند؟

چرا بعضی افراد از صحبت در جمع می ترسند؟

یکی از متداول ترین ترس هایی که تاکنون شناخته شده ترس حین صحبت در جمع یا در مقابل گروهی ازافراد است.

ترس از صحبت کردن در مقابل دیگران هم مانند دیگر ترس‌ها شما را محدود می‌کند و لذت به اشتراک‌گذاری عقاید و افکارتان با دیگران و تبادل نظر با آنها را از شما می‌گیرد. اگر نتوانید ترس و اضطراب خود را کنترل کنید، آن ‌طور که شایسته شماست نخواهید توانست توانایی ‌های خود را به دیگران بشناسانید و از فرصت های پیش ‌روی خود بهره ببرید. ترس از صحبت کردن در مقابل دیگران، مجبورتان می ‌کند سکوت کرده و نتوانید از حق خود دفاع نمایید. اگر این ترس بیش از اندازه و غیر قابل کنترل شود، به روابط شما با دیگران لطمه زده و زندگی تان را مختل خواهد کرد.

کلینیک رشد پویا نیاز به مشاوره بیشتر دارید؟ برای صحبت با کلینیک رشد پویا کلیک کنید.
بپرس مشاوره رایگان

قبل از اینکه به سراغ دلایل به وجود آمدن ترس و اضطراب برویم، بهتر است بدانید که ترس از صحبت در جمع و سخنرانی در افراد به صورت علائم متفاوتی ظاهر می‌شود با توجه به شخصیت هر فرد و درجه اهیمت موضوع، شدت آن می‌ تواند کم یا زیاد باشد. خشکی دهان، تپش قلب، ناراحتی دستگاه گوارش، عرق‌کردن، لرزش صدا، سیاهی رفتن چشم، سرگیجه و فراموشی، قفل شدن زانو، سرد شدن دستان و کم آوردن نفس از جمله نشانه ‌های اضطراب هستند که ممکن است یک یا چند مورد از آنها در شخص اتفاق بیفتد.
بعضی ژن ها ممکن است در بروز اضطراب و ترس نقش داشته باشندکه البته ژن دقیق مسئول ایجاد این اختلال هنوز مشخص نشده است. ضمنا ترس از اجتماع ریشه وراثتی هم دارد یعنی معمولا در خانواده و یا فامیل چندین نفر به این مشکل مبتلا هستند.

علل بیوشیمیایی:
محققان بر این باورندکه مواد شیمیایی طبیعی موجود در بدن ممکن است در ترس از اجتماع نقش داشته باشند مثلا عدم تعادل ماده ای در مغز به نام سروتونین، یک عامل محسوب می شود چون در تنظیم خلق و عواطف نقش دارد.

عمولا دو روش درمانی وجود داردکه بسیار موثراست، یکی دارو درمانی است که معمولا ازضد افسردگی ها استفاده می شود اما ممکن است از داروهای ضد اضطراب و داروهایی موسوم به بتابلوکرها هم استفاده شود تا علائم فیزیکی مثل تپش قلب، فشارخون بالا و لرزش برطرف شود. دیگری روان درمانی است که از روش رفتار درمانی شناختی استفاده می شود که بسیار هم موثر عمل می کند. در این روش اساس کار تفکرات خود شماست، بدون اینکه به سایر افراد یا موقعیت ها توجه شود. در اصل تفکرات اصلی و ریشه ای شما محور قرار داده می شود و بعد از شما می خواهند خود را درشرایط ناخواسته ای که قابل تغییر نیست فرض کنید و حال با همان تفکرات اصلی، رفتاری صحیح و مثبت تعریف کنید. درمواردی هم در مراحل خاصی از درمان، فرد را به تدریج در شرایط اجتماعی اضطراب ساز قرار می دهند تا بتواند در این شرایط با مهارت کافی و اعتماد به نفس لازم برخورد داشته باشد. درمانگر معمولا مهارت های اجتماعی فرد را بالا می برد و با او تمرین های مختلفی انجام می دهد تا فرد بتواند اعتماد به نفس لازم در برخورد با شرایط مختلف را به دست آورد.
علاوه بر ادامه روش های درمانی خودتان هم باید روش هایی را بکار ببندید تا بتوانید از پس این مشکل برآیید:
– افکار منفی در مورد خودتان نداشته باشید و این جور تفکرات را دور بریزید.
– از تمرین های شل کننده یا ریلکسیشن استفاده کنید.

-یاد بگیرید چطور با استرس مقابله کنید.

– با افرادی که حس می کنید با آنها راحت ترید رابطه برقرارکنید.

– وقتی اضطراب دارید در فعالیت های لذت بخش و سرگرمی های مورد علاقه شرکت کنید.

– خواب کافی داشته باشید.

– 7رژیم غذایی متعادل رافراموش نکنید.

– اهداف واقعی داشته باشید و آرزوهای دست نیافتنی را کنار بگذارید.
– هیچ گاه از موقعیت هایی که شما را ناراحت می کنند فرار نکنید بلکه سعی کنید به تدریج با این موقعیت ها روبرو شوید تا مهارت کافی پیدا کنید.

– با دوستان یا بستگان قرار بگذارید که بعضی اوقات ناهار را در مکان عمومی صرف کنید.

– تماس چشمی داشته باشید و اولین کسی باشید که به دیگران سلام می کنید و یا موفقیتی را تبریک می گویید.
– مکالمه را شما آغازکنید اما اطلاعات خود را با مطالعه روزنامه و یا سایر مطبوعات افزایش دهید تا حرفی برای گفتن داشته باشید.
– از دیگران تقدیر و تشکرکنید.

– بر روی خصوصیات شخصیتی خودتان که به آنها علاقه دارید بیشتر متمرکز شوید.

– نسبت به دیگران علاقه نشان دهید و در مورد منزل، فرزندان، نوه ها، سرگرمی ها یا مسافرت هایشان با آنها صحبت کنید.
– از افراد غریبه و ناآشنا آدرس بپرسید تا تمرین بیشتری کرده باشید.

کلینیک رشد پویا

زهره طیبی، روان شناس، مشاور، خانواده درمانگر و موسس کلینیک رشد پویا از آن جایی که یکی از نیاز های اساسی جامعه فعلی ما توجه به سلامت روان و بنیان...

سوالات خود را از دکتر بپرسید
  • ژاله محمدی

    سلام من شوهرم خیلی حساسه به همه چی گیرمیده وقتی میادخونه گوشیم کامل چک میکنه همیشه وقتی میره بیرون میگه حتمابایددرخونه روقفل کنی وقتی میریم بیرون همش حواسش به من مثلاب یکی نگاه نکنم جدیدنم که ب لباس پوشیدنم گیرمیده ازوقتی که بینیم عمل کردم حساسیتش دوبرابرشده انگارهمش میترسه که بش خیانت کنم وقتی دعوامون میشه میگه توبم حس نداری تونمیخای بامن باشی من دوستش دارم ولی فکراون خرابه خیلی چیزادیگه هست نمیشه توپیام گفت هم خودش اذیت میکنه هم منوخواهش میکنم راهنماییم کنین الانم اگه بفهمه که همچین کاری کردم وبه شماپیام دادم خون بپامیکنه ولی مجبورم چیکارکنم

  • آیه

    سلام علیکم ببخشید یه مدته روی پسر 6سالم خیلی حساس شدم و خیلی تند و غیر منطقی برخورد می کنم اونم خیلی سمج و شاید بگم بيش فعاله خیلی اذیتم می کنه به نظرتون برخورد صحیح کدومه؟

  • کلینیک رشد پویا

    سلام عزیزم مطالبتون رو خوندم اما برای جواب خیلی جیزها رو نمیدونم مثلا سنتون، مدت زمان آشناییتون قبل از عقد و آیا اینکه فامیل هستین یا نه....... ترجیح میدم با شماره تماسی که بهتون می دم با من تماس بگیرید تا بتونین بیشتر توضیح بدین و من بهتر بتوانم پاسخ گوی شما باشم. شماره موبایل:09122263193 طیبی

  • Kiana iranzad

    سلام،وقتتون بخیر.خانمی هستم که یکسال و سه ماهه عقد کردم. قبل از عقد با همسرم گفت و گو و تبادل نظر کردیم و عقاید و خواسته ها مون رو به هم گفتیم و بدون اجبار شرایطی رو پذیرفتیم و قول و قرارهایی گذاشتیم و بهم اطمینان دادیم. اما چند وقتیه متوجه شدم همسرم خیلی دروغ گفته بهم. وقتی متوجه میشدم یا میگفت اِه حالا مگه چیکار کردم این چیزا مهم نیست و ...در صورتی که اون موقع قاطعانه بهم قول داده بود. یا کار اشتباهی هم بکنه خودش قول میده دیگه نمیکنم ولی من متوجه شدم بازم انجام میده یه بار به روش آوردم ولی قسم خورد اشتباه میکنم ولی من مطمئنم دروغ میگه چون با چشمای خودم دیدم. من باید بهش احترام بذارم حتی اگه کاری رو نمیتونم باید انجام بدم تا اون خوب باشه ولی اون نه. براش مهم نیست من چی دوست دارم. وقتی ناراحتم میکنه دلش میخواد درجا فراموش کنم، تو همون ثانیه ولی خودش همش تیکه میندازه، غر میزنه. به خدا نه سخت گرفتم بهش که اینجوری بشه نه ولش کردم به هر راهی بره😔تو کاراش و زندگی باهام مشورت نمیکنه. تلاشی هم برای بهتر شدن اوضاع نمیکنه درصورتی که لازمه. میگه همین بسه دیگه ولخرجی میکنه.نظر و خواسته و آرزوی شخصی ای در مورد خودم نمیتونم داشته باشم و هرچی اون گفت باید انجام بدم. سر این دروغ آخرش دیگه داغون شدم میدونم یه کار بد کرده خودم دیدم ولی جوری فیلم بازی کرده دست پیش رو گرفته که نه بابا این حرفا چیه به من اعتماد کن چرا اعتماد نداری و فلان ...الان دیگه متوجه شدم یقینم صد درصد شده که اون این کار رو کرده😔😔 خسته شدم نمیدونم باید چیکار کنم😔اگه میتونید کمکم کنید یه راه حل بدین.هم واسه کل ماجرا هم دروغ آخرش

  • لغو پاسخ