- کلینیک رشد پویا
- مرکز مشاوره ازدواج و خانواده
- ۱۳۹۷/۱۲/۲۱
- 0 دقیقه
پدیده «ازدواج سفید» یا «همباشی سیاه»
شروع زندگی مشترک بدون تبعیت از رسوم و قوانین قضایی و تنها با توافق طرفین، یکی از شیوههای مرسوم زندگی در غرب است.
این پدیده نخستین بار در ایالات متحده آمریکا و در پی جنبشی پدیدار شد که «جنبش آزادی زن» نام داشت، این جنبش عادلانه و برابر برای زنان بود اما آنچه واقعا اتفاق افتاد پدیدهای بود که بعدها «انقلاب جنسی» نام گرفت و نتیجه آن رواج رفتارهای ناهنجار و نامتعارفی بود که به غلط آزادی زنان نام گرفت.
عدم تعهد و وفاداری، خیانت جنسی، وقت گذرانی و تفریحات مجردی، بروز مشکل در روابط خانوادگی و عدم پذیرش و حمایت عاطفی و مالی از طرف خانواده ها از جمله مواردی است که در ازدواج سفید بیشتر از ازدواج های رسمی گزارش می شود.
روال آزمایشی، موقت و بی تعهد ازدواج سفید مانع می شود که بسیاری فواید ازدواج رسمی را برای دو طرف داشته باشد، از طرفی زندگی کردن با یک نفر به جای ازدواج کردن با او، جذابیت ازدواج را برای افراد کاهش میدهد و حتی در صورت پذیرش ازدواج دائم با همان فرد یا فرد دیگر، احتمال موفق شدن این افراد کمتر است.
در کشورهای غربی، فرزند حاصل از این نوع ازدواج قانونی است و مشکلی هم ایجاد نمیشود، حتی در برخی از ممالک مثل فرانسه اگر دختر و پسر بخواهد زندگی مشترک خود را بدون ثبت رسمی آغاز کنند، به شهرداری محل مراجعه کرده و در آنجا از امکانات یک زندگی خانوادگی برخوردار میشوند و فرزندان ناشی از رابطه زناشویی آنها نیز قانونی هستند، البته باید تشریفات مربوط به ثبت رسمی رابطه پدر و مادر با فرزند از طریق مجاری رسمی طی شود.
فرزندان حاصل از چنین ازدواجی بیشترین لطمه را متحمل میشود، چراکه چنین ازدواجی ثبت نمیشود و سرنوشت آنان پس از تولد مشخص نیست. بارداری های ناخواسته و عوارض بهداشتی ناشی از سقط جنین غیرقانونی از تبعات دیگر ازدواج سپید است.
در چنین ازدواجهایی امکان دارد که یکی از طرفین هر لحظه نسبت به ادامه این رابطه اظهار بی میلی کند و این امر موجب وارد شدن صدمات روحی قابل توجهی به طرف مقابل به ویژه زنان می شود چرا که آنان بر حسب طبیعت خود دوست دارند روی فردی سرمایهگذاری عاطفی کنند که این فرد از ارزش لازم برخوردار باشد
این ازدواج از نظر قانونی جرم است. از نظر شرعی نیز گناه محسوب می شود و همواره فرد با نوعی ترس و نگرانی از عواقب چنین رابطهای دست و پنجه نرم میکند. این در حالیست که اگر این روابط ثبت شود، امکان اثبات متعلق بودن فرزند به پدر وجود دارد.
زهره طیبی، روان شناس، مشاور، خانواده درمانگر و موسس کلینیک رشد پویا از آن جایی که یکی از نیاز های اساسی جامعه فعلی ما توجه به سلامت روان و بنیان...
ژاله محمدی
سلام من شوهرم خیلی حساسه به همه چی گیرمیده وقتی میادخونه گوشیم کامل چک میکنه همیشه وقتی میره بیرون میگه حتمابایددرخونه روقفل کنی وقتی میریم بیرون همش حواسش به من مثلاب یکی نگاه نکنم جدیدنم که ب لباس پوشیدنم گیرمیده ازوقتی که بینیم عمل کردم حساسیتش دوبرابرشده انگارهمش میترسه که بش خیانت کنم وقتی دعوامون میشه میگه توبم حس نداری تونمیخای بامن باشی من دوستش دارم ولی فکراون خرابه خیلی چیزادیگه هست نمیشه توپیام گفت هم خودش اذیت میکنه هم منوخواهش میکنم راهنماییم کنین الانم اگه بفهمه که همچین کاری کردم وبه شماپیام دادم خون بپامیکنه ولی مجبورم چیکارکنم
آیه
سلام علیکم ببخشید یه مدته روی پسر 6سالم خیلی حساس شدم و خیلی تند و غیر منطقی برخورد می کنم اونم خیلی سمج و شاید بگم بيش فعاله خیلی اذیتم می کنه به نظرتون برخورد صحیح کدومه؟
کلینیک رشد پویا
سلام عزیزم مطالبتون رو خوندم اما برای جواب خیلی جیزها رو نمیدونم مثلا سنتون، مدت زمان آشناییتون قبل از عقد و آیا اینکه فامیل هستین یا نه....... ترجیح میدم با شماره تماسی که بهتون می دم با من تماس بگیرید تا بتونین بیشتر توضیح بدین و من بهتر بتوانم پاسخ گوی شما باشم. شماره موبایل:09122263193 طیبی
Kiana iranzad
سلام،وقتتون بخیر.خانمی هستم که یکسال و سه ماهه عقد کردم. قبل از عقد با همسرم گفت و گو و تبادل نظر کردیم و عقاید و خواسته ها مون رو به هم گفتیم و بدون اجبار شرایطی رو پذیرفتیم و قول و قرارهایی گذاشتیم و بهم اطمینان دادیم. اما چند وقتیه متوجه شدم همسرم خیلی دروغ گفته بهم. وقتی متوجه میشدم یا میگفت اِه حالا مگه چیکار کردم این چیزا مهم نیست و ...در صورتی که اون موقع قاطعانه بهم قول داده بود. یا کار اشتباهی هم بکنه خودش قول میده دیگه نمیکنم ولی من متوجه شدم بازم انجام میده یه بار به روش آوردم ولی قسم خورد اشتباه میکنم ولی من مطمئنم دروغ میگه چون با چشمای خودم دیدم. من باید بهش احترام بذارم حتی اگه کاری رو نمیتونم باید انجام بدم تا اون خوب باشه ولی اون نه. براش مهم نیست من چی دوست دارم. وقتی ناراحتم میکنه دلش میخواد درجا فراموش کنم، تو همون ثانیه ولی خودش همش تیکه میندازه، غر میزنه. به خدا نه سخت گرفتم بهش که اینجوری بشه نه ولش کردم به هر راهی بره😔تو کاراش و زندگی باهام مشورت نمیکنه. تلاشی هم برای بهتر شدن اوضاع نمیکنه درصورتی که لازمه. میگه همین بسه دیگه ولخرجی میکنه.نظر و خواسته و آرزوی شخصی ای در مورد خودم نمیتونم داشته باشم و هرچی اون گفت باید انجام بدم. سر این دروغ آخرش دیگه داغون شدم میدونم یه کار بد کرده خودم دیدم ولی جوری فیلم بازی کرده دست پیش رو گرفته که نه بابا این حرفا چیه به من اعتماد کن چرا اعتماد نداری و فلان ...الان دیگه متوجه شدم یقینم صد درصد شده که اون این کار رو کرده😔😔 خسته شدم نمیدونم باید چیکار کنم😔اگه میتونید کمکم کنید یه راه حل بدین.هم واسه کل ماجرا هم دروغ آخرش